هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر استفاده از سبوس گندم و برنج بجای جلبک Dunaliella salina همزمان با پروبیوتیک لاکتوباسیلوس رامنوسوسLactobacillus rhamnosus بر شاخص های رشد، فاکتورهای کیفی تقریبی و پروفیل اسیدهای چرب آرتمیا فرانسیسکانا Artemia franciscana طی یک دورۀ پرورشی 17 روزه بود. تحقیق حاضر بصورت یک آزمایش فاکتوریل 4×2 و در قالب طرح کاملاً تصادفی در 8 تیمار و سه تکرار طراحی گردید. تیمارها از لحاظ نوع جیرۀ غذایی (سبوس گندم، سبوس برنج، ترکیب سبوس گندم وسبوس برنج و جلبک دونالیلا سالینا Dunaliella salina) و سطح پروبیوتیک (صفر و 10 درصد جیرۀ غذایی روزانه) از هم متفاوت بودند. در پایان دورۀ آزمایش نمونه برداری جهت بررسی و اندازه گیری فاکتورهای رشد، ترکیب لاشه وآنالیز اسیدهای چرب انجام گرفت. نتایج نشان داد آرتمیا در تیمار 2 (85%سبوس گندم با 15%جلبک و بدون پروبیوتیک) در مقایسه با تیمارهای دیگر دارای بیشترین مقدار چربی کل (21%)، بالاترین مقدار اسیدهای چرب اشباع SFA (54/2±90/11 میلی گرم در هر گرم بافت مرطوب)، اسید چرب با یک پیوند دوگانه MUFA (22/3±56/18 میلی گرم در هر گرم بافت مرطوب) و اسید چرب لینولئیک LAN (43/1±79/10 میلی گرم در هر گرم بافت مرطوب) و کمترین . درصد خاکستر (%29/0±15/12) و ضریب تبدیل غذایی، FCR 03/0±51/1) بود (05/0>p). نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد تیمار 4 (ترکیب 5/42% سبوس گندم، 5/42% سبوس برنج و 15% جلبک) از نظر نرخ رشد ویژه (05/0±97/27) و درصد وزن خشک لاشۀ آرتمیا (%08/0±98/7) کمترین مقدار را بین تیمارها داشت و در نهایت تیمار 1 (100% جلبک D. salina) پائین ترین میزان خاکستر (%07/0±95/9) و بیشترین ضریب تبدیل غذایی را داشت و از نظر اسیدهای چرب EPA و DHA در بین تیمارهای مورد مطالعه بیشترین مقدار را به خود اختصاص داد (05/0>p). بطور کلی از نتایج حاصل از مطالعه حاضر می توان دریافت که تیمار سبوس گندم و همچنین تیمار سبوس گندم به همراه پروبیوتیک L. rhamnosus در بین تیمارهای غذایی مورد مطالعه بهترین اثر را بر شاخص های رشد و فاکتورهای کیفی غذایی داشت و می تواند جایگزینی مناسب برای جلبک D. salina در تغذیۀ A. franciscana باشد.